دروازه یکشنبه دوباره باز شد

کم پیش میاد کتابی رو دوباره باز کنم و از اول دوباره بخونم اما کتاب دروازه یکشنبه رو دوباره باز کردم و دوباره خوندم.یه بار قبلاً این کتاب رو معرفی کرده بودم، همچنین کتاب دیگر نویسنده‌ی این کتاب یعنی کار من جادو کردن است. ولی شاید همین مقدمه‌ی پیمان قاسم‌خانی برای این کتاب و در… ادامه خواندن دروازه یکشنبه دوباره باز شد

همین‌جاست، چی؟ اتاق.

خداحافظ اتاق؛ با این عبارت مطالعه‌ی کتاب اتاق رو به پایان رسوندم و حالا کتاب رو روی میز میگذارم و دستانم را به سمت کیبورد میبرم برای نوشتن از اتاقی که باعث شد با خوندن و دیدنش برای چند لحظه خیره بمونم و به این فکر کنم که ممکنه همه‌ی ما برای خودمون دنیایی رو… ادامه خواندن همین‌جاست، چی؟ اتاق.

۱۱۹ سالگیت مبارک

یادم میاد ۹ یا ۱۰ سالم بود، ابتدایی بودم؛ مثل هر پسربچه‌ای عاشق فوتبال بودم و با تمام وجود از تیم‌ مورد علاقم دفاع می‌کردم. وقتی می‌باخت ناراحت بودم و موقع پیروزی‌هاش سر از پا نمی‌شناختم، وقتی در مقابل تیم رقیبش بازی داشت و از قضا دوست و همکلاسیم طرفدار همون تیم رقیب بود، چقدر… ادامه خواندن ۱۱۹ سالگیت مبارک