یه وقتهایی پیش اومده تو موقعیتی قرار گرفتم که احساس کردم صحنهی جلوی چشمام رو قبلاً دیدم و تجربه کردم. شاید ۳۰ ثانیه هم طول نکشه ولی خیلی عجیب هست و باحال. البته بعدش حس کردم دیوونه شدم و انگاری دارم در دو زمان زندگی میکنم یا اینکه یه بار زندگی کردم و الآن بار… ادامه خواندن من هم دچار دِژآوو هستم!
Month: دی ۱۳۹۵
بازی وبلاگی: ۱۰۰ دلخوشی کوچک زندگی
راستش تو این سالها که وبلاگنویسی کردم شاید این اولینباری باشه که دارم یه بازی وبلاگی رو تجربه میکنم؛ البته اگه کولهپشتی رو بازی وبلاگی حساب نکنیم و خودمون، خودمون رو تو این بازی دعوت کنیم ؛) چون معمولاً تو بازیهای وبلاگی وبلاگنویسا همدیگرو به شرکت در بازی دعوت میکنن ولی وقتی این بازی رو… ادامه خواندن بازی وبلاگی: ۱۰۰ دلخوشی کوچک زندگی
به بهانهی شب یلدا
زندگیهامون به سمتی رفته که واسه دور هم جمع شدن و شاد بودن باید دنبال بهونه باشیم؛ مثل شب یلدا، عید نوروز، عروسی پسرعمو یا دخترخاله، جشن تولد و… باز خداروشکر این بهونهها هست، که اگه نبود سالی یه بارم همدیگرو نمیدیدم انقدر که درگیر زندگی خودمون شدیم. البته این درگیری و دویدن واسه زندکی… ادامه خواندن به بهانهی شب یلدا
قبلنهای شبکههای اجتماعی
روزایی که هنوز اکثر اتفاقات زندگیمون آنلاین نشده بود، همین کارهایی که الآن با اپلیکیشنها، سرویسهای آنلاین و شبکههای اجتماعی داریم انجام میدیم رو به صورت واقعی و آفلاین انجام میدادیم و چقدر هم باحالتر بود به نظرم. درسته که الان دسترسی و کار کردن با سرویسهای آنلاین آسونتر و سریعتر شده ولی انگار تو… ادامه خواندن قبلنهای شبکههای اجتماعی
وبلاگنویسی در یک نگاه
تصویری که در این پست داره وبلاگنویسی رو در یک نگاه نشون میده، در عین حال که داره به سادگی ظاهر یه پست وبلاگی یا یه وبلاگ رو به تصویر میکشه بیشتر جنبهی شوخی و فان داره، مخصوصاً بخش کامنتهاش ؛) اما داستان وبلاگنویسی به همین سادگیها نیست و ممکنه بیش از اون چیزی که… ادامه خواندن وبلاگنویسی در یک نگاه