فیلمها دستهبندیهای مختلفی دارند. اَکشن، جنایی پلیسی، ترسناک، علمی تخیلی، فانتزی و… اما منظور من این نوع دستهبندی فیلمها نیست.
من فکر میکنم فیلمهای سینمایی را میتوان به این روش دستهبندی کرد؛ فیلمهایی که فقط مناسب یکبار تماشا کردن هستند و فیلمهایی که هربار به تماشای آنها مینشینیم، برایمان تازگی خواهند داشت.
انیمیشن کوکو برای من جز فیلمهای دستهبندی دوم قرار دارد. اما این موضوع را همین دیشب فهمیدم. بعد از یکی دوسال پیش که برای اولینبار انیمیشن کوکو را دیدم، دیشب برای بار دوم آن را تماشا کردم و فهمیدم چقدر از این فیلم پر معنا و مفهوم غافل بودهام.
در خاطرم مانده بود که پیام اصلی فیلم مربوط به خانواده است، اما جزییات آن را به یاد نداشتم، فقط طرح کلی داستان و پیام آن در ذهنم ماندگار شده بود.
اما دیشب تماشای دوبارهی آن، احساسات درونی من را برانگیخت. من فکر میکنم انیمیشن کوکو، حقایق زندگی را به ما میگوید.
یکی از پیامها مهم فیلم غیر از موضوع خانواده، اشاره به موضوع فراموش شدن انسانها دارد. در دنیای مردگان، هر مردهای که دیگر یادی از او در دنیای زندهها باقی نماند، به صورت ابدی میمیرد.
از دیشب تا به الان فکرم مشغول این موضوع شده است. من فکر میکنم انسانها در زمان حیاتشان هم حتی اگر به فراموشی سپرده شوند، دچار مرگ میشوند. مانند مردگانی متحرک و زنده میشوند که کسی از آنها یادی نمیکند. و چه مرگ دردناکی!
یکی از دلایل مهم من برای وبلاگنویسی همین است. اینکه به واسطه ماندگاری محتوا فراموش نشوم، چرا که محتوا میراث من است. من حتی وصیتنامهای بر اَموال آنلاین خودم هم نوشتهام و میخواهم بعد از مرگ من این یادداشتها حفظ شوند. البته امیدوارم!
پیشنهاد میکنم اگر این فیلم را ندیدهاید، حتما با جان و دل تماشا کنید و اگر آن را مثل من قبلا یک بار دیدهاید، دوباره با ذهنیتی تازه آن را ببنید و به پیامها و مفاهیم آن دقت بیشتری کنید.
یک نکته پنهان در فیلم
به دندان طلایی هکتور و گیتارش دقت کنید!
دیدگاهتان را بنویسید