محمد عباسی‌فرد

یک وبلاگ‌نویس.

فقط دکترها موفق نیستند!

از وقتی که یادم میاد بهمون القا کردن که موفقیت یعنی فقط دکتر و مهندس شدن و بدتر از اون با نشون دادن آدم‌های بزرگی مثل رفتگرهای شهرداری، عدم موفقیت رو اینجوری برامون ترسیم کردن؛ متاسفانه. اما دایره‌ی موفقیت خیلی بزرگ‌تر از این حرفاست و این بخش از موفقیت که برامون ترسیم کردن، مربوط به…

از وقتی که یادم میاد بهمون القا کردن که موفقیت یعنی فقط دکتر و مهندس شدن و بدتر از اون با نشون دادن آدم‌های بزرگی مثل رفتگرهای شهرداری، عدم موفقیت رو اینجوری برامون ترسیم کردن؛ متاسفانه.

اما دایره‌ی موفقیت خیلی بزرگ‌تر از این حرفاست و این بخش از موفقیت که برامون ترسیم کردن، مربوط به موفقیت برای پول درآوردن و زندگی خوب داشتنه که حالا می‌فهمم برای موفق بودن و پول درآوردن صرفا نیازی نیست دکتر یا مهندس باشی.

جوری بود که اگه تو یه حرفه یا هنر، استادانه و هنرمندانه می‌تونستی یه وسیله یا اثری رو خلق کنی، موفق محسوب نمی‌شدی و اصن دیده نمی‌شدی، چرا که درس نخوندی و دکتر و مهندس نشدی!

کشیدن تابلو نقاشی، ساختن موسیقی، گفتن شعر، نوشتن داستان، نوشتن برنامه، گرفتن عکس و هزارتا کار دیگه که هرکدوم نیازمند ذهنی خلاق و هنرمند هست، هیچوقت به چشم جامعه موفقیت نامیده نمی‌شد، چرا که همه فقط دکتر بودن، مهندس بودن، خلبان بودن، وکیل بودن و تهش دیگه پلیس و معلم بودن رو موفقیت می‌دونستن.

این دیدگاه پدر و مادرها و بزرگ‌ترهای ما بود که بهمون دیکته می‌شد و باعث می‌شد هیچ تصور دیگه‌ای رو برای آینده‌مون نداشته باشیم و اگه ته ذهن‌مون به نویسنده شدن فکر می‌کردیم چند ثانیه بعد تو دلمون بگیم از نویسندگی که پول در نمیاد!

پول درآوردن معیار موفقیت نیست. اینو روزی هزار بار باید برای خودمون تکرار کنیم. خوشحالم که الان ذهنیت‌ها تا حدودی تغییر کرده اما هنوزم وقتی از یه بچه می‌پرسی می‌خوای چی کاره شی همون جواب‌های همیشگی رو می‌شنویم.

چرا یه بار نمی‌شه یه بچه بگه می‌خوام نقاش بشم، نویسنده بشم، برنامه‌نویس بشم، ورزشکار بشم یا خیلی موقعیت‌های شغلی دیگه. چون یه جای کار می‌لنگه و بزرگ‌ترها از بچگی مفهوم موفقیت رو اشتباه برای بچه‌ها ترسیم کردن.

فکر کنید پدر و مادر شدید و بچه‌ی شما برخلاف خواسته و ایده‌آل شما رفته دنبال علاقه‌اش و اتفاقا در اون زمینه به موفقیت رسیده و داره کم کم درآمد هم کسب می‌کنه. مثلا رقاص شده!! داره با یه گروه در قالب تاتر هر شب اجرا میره و از زندگیش لذت می‌بره.

آیا اونوقت شما به احترامش بلند می‌شید و دست بزنین؟ با افتخار از کاری که فرزندتون می‌کنه به همه میگین و تعریف کنید؟ مثل همین کاری که بچه‌های گروه بلک لایت لند دارن می‌کنن و دنیا رو با رقص جای بهتری کردن.

بدون شک یه روزی همه‌ی ما پدر و مادر می‌شیم مگه اینکه خودمون دوست نداشه باشیم. اما وقتی پدر و مادر شدیم بیاییم آگاهانه‌تر موفقیت رو برای بچه‌هامون تعریف کنیم و مثل یه ربات برنامه‌ریزی‌شون نکنیم که فقط و فقط باید دکتر و مهندس بشن و اگر نه شیرمو حلالت نمی‌کنم.

باید یاد بگیرن آدم‌ها تو هر زمینه‌ای که حرفی برای گفتن داشته باشن و بتونن همه رو شگفت‌زده کنن و وادار به تحسین کنن، یعنی موفق شدن. اینجاست که بهتره به نقاشی شاید مسخره‌ی بچه‌مون توجه کنیم!

در

۱۷ پاسخ به “فقط دکترها موفق نیستند!”

  1. آرش دامن افشان Avatar
    آرش دامن افشان

    خب، اولا خیلی خیلی خوشحالم که بالاخره یکی حرف دل من رو نوشت، اونم بهترین دوستم 🙂 محمد این حرفت واقعا درسته، و من بالاخره تونستم راهمو پیدا کنم. من نمیگم رفتگر شدن خوبه ولی اینکه فقط دکتر ها و مهندس ها آدمن توی دنیا هم غلطه همونطور که خودت گفتی. هر کس برای چیزی ساخته شده و خودش می تونه راهشو انتخاب کنه، یکی دوست داره معتاد بشه، اون یکی زاکربرگ. به نظرم دخالت کردن توی آینده دیگران کار خوبی نیست، البته اگر به عنوان نصیحت باشه اصلا موردی نداره، ولی اینکه هعی بخوایم بگیم، طراح ماهی ۱/۵ در میاره، نمیدونم فلان کس دکتره روزی ۱۰ تومن در میاره، به نظرم موفقیت به پول درآوردن نیست، دکتره ولی چه فایده از ۲۴ ساعت ۱۲ ساعت توی مطبه ۹ ساعتم میخوابه، دیگه ۳ ساعت زندگی کردنم شد، زندگی.

    ممنون که این مطلب خوب رو نشر دادی، ممنون 🙂

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      واقعا از این بابت خوشحالم آرش جان 🙂 صحبتت کامل‌کننده‌ی این نوشته بود و به نکته‌ی خوبی اشاره کردی، زندگی کردن 🙂 ممنون از مشارکت تو.

  2. بهراد جاود Avatar
    بهراد جاود

    حرف شما کاملا متین. فقط دکترها و مهندس‌ها موفق نیستن (البته موفقیت یک امر نسبی هست و دکتر و مهندس شکست خورده و ناموفق هم داریم). این هم درست که بچه‌ها باید در انتخاب شغل آینده خودشون اختیار عمل داشته باشن. اما این رو هم باید در نظر بگیریم که بهتره به بچه‌ها معیارهای صحیح شناخت موفقیت رو بشناسونیم. اینکه صرفا یه نفر بگه استیو جابز یا زاکربرگ موفق بوده پس من هم می‌خوام مثل اونا بشم دلیل نمی‌شه (روی صحبتم با آرش جان هم هست). شاید از دید یه بچه استیو جابز بودن یا زاکربرگ بودن جذاب باشه ولی در واقعیت نتونه خودش رو به اون شخصیت‌ها حتی نزدیک بکنه. بچه‌ها معمولا دوست دارن خودشون در نتیجه عمل تصور کنن و به فکر مسیر راه نیستن. از طرف دیگه به قول خودت محمد جان، پول زیاد درآوردن به معنای موفقیت نیست. کسی موفق هست که بتونه با داشته‌هاش خوب زندگی کنه و شاد باشه و این وظیفه ما هست که به بچه‌ها هم آزادی عمل بدیم هم معنای موفقیت رو بهشون بیاموزیم.

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      منم کاملا باهات موافقم بهراد جان 🙂 نکته‌ی خوبی که گفتی تصور نتیجه عمل و یک شغل هست و این وسط مسیری که باید طی بشه نادیده گرفته میشه متاسفانه. ممنون که نوشته‌ی من رو با نظرت کامل‌تر کردی 🙂

      1. آرش دامن افشان Avatar
        آرش دامن افشان

        دقیقا موافقم با بهراد، حالا من منظورمو شاید خوب نرسوندم. ولی موافقم 🙂

  3. مسعود Avatar
    مسعود

    محمد جان این پستت یعنی به دل و قلوه من نشست !
    باورت نمیشه من اینقدری که توی عکاسی و نویسندگی موفق بودم توی پزشکی نبودم !
    ولی خانواده همیشه میگن تو کارت چیز دیگه ایی هست نرو سمت نوشتن و عکاسی کردن 😐

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      خداروشکر، خوشحالم 🙂 راستش عکاسی و نویسندگی‌ات رو که دیدم و به شدت دوست دارم، تو زمینه‌ی پزشکی هم قطعا موفق هستی و به عنوان مریض نه، ولی یه روز به عنوان یه دوست میام می‌بینم ؛) ممنون که صادقانه نظرت رو بیان کردی مسعود عزیزم 🙂

  4. مسعود Avatar
    مسعود

    خیلی هم خوشحالم میشم و در خدمتتم رفیق :*

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      عزیز دلی مسعود جانم 🙂

  5. شیداره Avatar
    شیداره

    پدر و مادرم فقط از من توقع دکتر شدن دارن/: و هر روز بهم فشار روانی وارد میکنن جوری حرف میزنن ک انگار فقط دکترا حق زندگی کردنو دارن… وقتی بهشون میگم ارزوم بازیگر شدنه مسخرم میکنن و میگن با این طرز فکر اخرش گدا هم نمیشی! انقدر ازشون میترسم ک حتی نمیتونم باهاشون حرف بزنم و سال بعدم کنکور دارم… واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم صبر وتحملم داره تموم میشه):

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      اول از همه ببخشید که دارم دیر جواب میدم.
      راستش تقریبا همه‌ی ما داستان مشابه تو رو داریم و خود من هم درگیر این ماجراها بودم. اما الان شغلی دارم که زمین تا آسمون از رشته تحصیلی‌ام فاصله داره.
      ارتباط برقرار کردن با پدر و مادرا تو این شرایط خیلی سخته، خیلی زیاد، هیچ زبون مشترکی وجود نداره براش 🙁
      تو تلاشت رو برای هر دو مورد انجام بده. همه چیز امکان‌پذیره 🙂
      ممنون که نظرت اینجا به اشتراک گذاشتی 🙂

    2. زینب Avatar
      زینب

      من هم مسخره میکردن وقتی می گفتم دوست دارم برنامه نویس بشم و ترم های اول ی جوری باهام رفتار میکردن که انگار فقط معلم ها حق زندگی توی این خراب شده را دارند و دوستای خنگ م که دبیری قبول شده بودند را به رخم میکشیدند

      1. محمد عباسی‌فرد Avatar

        کاملا متوجه‌ام و می‌دونم چه شرایط سختیه. راستش من هم این شرایط رو داشتم و حالا سال‌هاست که داره از این ماجراها میگذره و شرایط فرق کرده. من تونستم خودم رو به همه ثابت کنم. پس تو هم می‌تونی. فقط تلاش کن و ناامید نشو.

  6. حانیه Avatar
    حانیه

    سلام راستش من امسال کنکور دارم اصلا نمیدونم چه چیزی رو دوست دارم و بین شغل های پیشنهادی خانوادم مثل پرستاری و پزشکی و…و علاقه های نصفه نیمه خودم به رشته های دیگ موندم لطفا بین دعاهای قشنگتون برای منم دعا کنید زودتر از این برزخ بی خبری و ترس از آینده دربیام…راستی شما هم حسی مثل من رو تجربه کردید (حس اینکه نمیدونی با خودت و زندگیت چند چند هستی) ؟

    1. محمد عباسی‌فرد Avatar

      سلام حانیه عزیز
      من هم مثل تو در اون دوران حساس، جنگ و دعواهای زیادی اول با خودم داشتم و بعد با خانواده‌ام. من فکر میکنم خیلی طبیعی هم هست که آدم نمیدونه با خودش چند چنده. علایق خود آدم و فشارها و پیشنهادهای خانواده که قطعا از روی دلسوزی هست، آدم رو تو موقعیت بدی قرار میده. اما خیلی زود از این دوران هم گذر می‌کنی و این نیز بگذرد…
      واقعیت اینه که من الان دارم ۳۰ ساله میشم و تجربیات و چیزهایی که میبینم، اینه که اصولا آینده شغلی آدم‌ها و تحصیلات‌شون خیلی به هم مرتبط نیست.
      تو مسیر زندگی هر شخصی اتفاق‌هایی رخ میده که تو تصمیم‌گیری ما و آینده ما خیلی تاثیرگذار هست.
      من تو رشته حقوق تحصیل کردم و فکر می‌کردم قراره وکیل بشم، اما به خاطر وبلاگ‌نویسی و علاقه به نوشتن، وارد حوزه کسب‌وکارهای آنلاین شدم و مسیر شغلیم ۱۸۰ درجه با چیزی که فکر میکردم فرق کرد. من وکیل نشدم، اما حالا از کاری که میکنم خوشحالم.
      اکثر آدم‌ها تو هر سن و شرایطی تکلیف‌شون با خودشون مشخص نیست و خودشون رو به امواج زندگی میسپارن که کجا ببرتشون. تا حدودی همه‌ی ما همینجوری هستیم، اما خوبه که مدیریتش کنیم و خودمون هم بهش جریان و جهت بدیم.
      قطعا برات دعا میکنم و آرزومندم مسیر پیش روت، مسیری پر از اتفاق خوب باشه. اگه حالت با خودت خوب باشه، یعنی تو این زندگی برنده‌ای. باقیش حواشی زندگیه.
      ممنون که حوصله کردی و این یادداشت رو خوندی و نظرت رو با من و دیگران به اشتراک گذاشتی
      مخلصیم

      1. حانیه Avatar
        حانیه

        ممنون نظرتون حالمو خوب کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *