در راه بازگشت به خانه چکیدهای از کلاس شخصیتشناسی و انیاگرام را از زبان همسر عزیزم میشنیدم که توسط طناز پارسا عزیز به عنوان HR Business Partner در دیجیکالا، در حال تدریس برای همتیمیهای واحد منابع انسانیاش است. میدانستم یک روز در هفته با یک شخصیت جدید از شخصیتهای ۹ گانه انیاگرام به این واسطه آشنا خواهم شد. اما نمیدانستم قرار است در یک همزمانی و هممسیری اتفاقی و بدون برنامهریزی قبلی، در کنار همسرم و طناز پارسا عزیز بنشینم و درباره معنای زندگی صحبت کنیم.
وقتی صحبت از تیپ شخصیتی خود من شد، با توجه به تعریفها و گفتههای فاطمه جان برای طناز عزیز و شناختی که در همین ارتباط کوتاه ساخته شده بود، حدسهایی از میان ۹ شخصیت انیاگرام برای من زده شد. اما نکته جالب برای من این بود که به دلیل ترکیب دو تیپ شخصیتی در من، طناز پارسا از بیان تیپی که هنوز برای بچهها تدریس نکرده بود چیزی نگفت تا به طور همزمان فاطمه جان و سایر همتیمیها نسبت به این تیپ شخصیتی شناخت پیدا کنند. ثبت همین اتفاق در ذهن من از طناز پارسا شخصیتی بالغ را ساخت.
داستان گره خوردن طناز پارسا به حوزه منابع انسانی و مسیری که برای رسیدن به جایگاه فعلی سپری کرده است، برای من بیانگر این نکته بود که شناخت درست از تواناییهایی که داریم و از همه مهمتر کشف آنها در کنار همراهی یک فرد راهنما و منتور، میتواند به شکلگیری مسیر درست شغلی کمک بزرگی کند.
راستش را بگویم هیچوقت دقیق نمیدانستم نقش HR Business Partner در سازمان چیست. تا حدودی براساس چیدمان و چارت سازمانهای بزرگ، ضرورت و وظایف این نقش برایم روشن شده بود، اما بدون تعارف از طناز پارسا پرسیدم: «کار HR Business Partner چیه؟»
نتیجه این پرسش و پاسخ برای من فهم سادهای از تعریف HR Business Partner بود. بودن کلمه Business در این عنوان شغلی گویای این است که این نقش در سازمانهای بزرگ جنبههای تسهیلگری از جنس کسبوکار و منابع انسانی دارد. در واقع ایجاد همگرایی بین استراتژیهای منابع انسانی و استراتژیهای کسبوکار را میتوان تعریف یک خطی این عنوان شغلی و نقش دانست. در واقع طراحی و اجرای برنامههای آموزشی و توسعه فردی و تیمی، چابک کردن تیمها در سازمان، جانشینپروری و استعدادیابی، رهبری و مربیگری افراد در تیمهای مختلف، بهبود تجربه کارکنان و… را میتوان بخشی از وظایف این نقش تعریف کرد.
اینکه گفتگو ما با صحبت درباره معنای زندگی پایان یافت برای من بسیار لذت بخش بود. مدتهاست بعد از خواندن کتاب معنای زندگی از آقای ویل دورانت که داستان اصلی کتاب با طرح این پرسش پیش میرود که نیروی محرک ما برای زندگی کردن چیست، در گفتگوهایم با افراد مختلف، همین پرسش را از آنها دارم و جوابها برایم به شدت ارزشمند و یادگیرنده است.
این گفتگو یکی دوساعته در کنار فاطمه جان و طناز پارسا عزیز با چنین پایانبندیای، برای من بسیار لذتبخش بود. اصولا گفتگو با دوستانی که در حوزه منابع انسانی فعالیت دارند، برای من گفتگوهای پرثمری هستند. مانند همین گفتگو و داستانی که از شکلگیری این ارتباط و آشنایی نقل شد.
پینوشت: اگر بر خلاف دیگر یادداشتهای قسمت ارتباطات وبلاگم، از این گفتگو عکسی نمیبینید، دلیلش فراموشی بود که حتما در دیدار مجدد، عکسی میگیرم و در این یادداشت میگذارم.
دیدگاهتان را بنویسید