ارسطو عقیده داشت هر چیزی با هدفش تعریف میشود. چاقو با برندگیاش تعریف میشود. ساعت با نشان دادن زمان تعریف میشود. و احتمالا هر کدام از ما نیز با هدفی که آن را دنبال میکنیم در پی ساختن معنا برای زندگی هستیم. یا اینکه با آن هدف تعریف میشویم. به قول حضرت مولانا «هر چیز که در جستن آنی، آنی».
ایکیگای برآمده از فرهنگ مردمان و کشور ژاپن است. مفهومی که به دنبال معنا بخشیدن و هدفمند کردن زندگی هر انسانی است. ژاپنیها معتقدند که همه ایکیگای دارند. برخی آن را پیدا کردهاند و برخی خیر. ایکیگای دلیلی است که صبح به خاطر آن از خواب بیدار میشویم. ایکیگای از دو واژه «ایکی» به معنی زندگی و «گای» به معنی ارزش داشتن است. به طور خلاصه یعنی هنر زندگی.
اولینبار با این مفهوم در یکی از ارائههای زینب ممتازی عزیز آشنا شدم. متوجه شدم کتابی با همین نام وجود دارد. کنجکاوانه آن را تهیه کردم و خواندم. این یادداشت خلاصهای از کتاب و برداشتهای من از مفهوم ایکیگای است.
از اسپانیا تا ژاپن
هکتور گارسیا متولد اسپانیا و مقیم ژاپن است. او یکی از دو نویسنده کتاب است که زندگی در فرهنگ و اقلیم کشور ژاپن را به زندگی در زادگاه خودش ترجیح داده است. هکتور گارسیا و فرانسک میرالس به عنوان نویسندگان این کتاب، اولینبار در یک شب بارانی در یک کافه و با هماهنگی دوست مشترکی به صحبت نشستند و نتیجه این گفتگو، سفر به اُکیناوا در ژاپن و گفتگو و مصاحبه با بیش از ۱۰۰ نفر از روستاییهای آنجا درباره عمر طولانی و نحوه زندگیشان بود. و البته نوشتن این کتاب.
هر دو این دوستان به معنادرمانی که توسط ویکتور فرانکل بنا شده است، معتقد هستند. با اینکه امروز توسط بسیاری از روانشناسان مدل لوگوتراپی یا معنا درمانی در روانشناسی را منسوخ میدانند. هکتور و فرانسک ایکیگای را بیشباهت به لوگوتراپی نمیدانند. جایی که تو را دعوت به ساختن هدف و معنا میکند. جایی که در پی پاسخی برای این سوالهای کلیدی هستی: معنای زندگی چیست؟ ایکیگای من چیست؟ هدفمان از زندگی چیست؟
مردمانی با بالاترین سن در جهان
در جزیره اکیناوا از هر ۱۰۰ هزار نفر، ۲۴۵۰ نفر بیشتر از ۱۰۰ سال عمر میکنند. روستای طول عمر که در جهان معروف است، روستای اُگیمی با جمعیت ۳۰۰۰ نفری است. علت شهرت آن داشتن مردمانی با بالاترین سن در جهان است. اینجا جایی است که در طول جنگ جهانی دوم بالای ۲۰۰ هزار کشته داشته است. اما با این حال مردمانی باانگیزه و شاداب دارد و این عبارت، در بین مردمان این منطقه جاری است: «با همه مثل برادر رفتار کن، حتی با کسی که برای اولینبار دیدهای.»
پنج منطقه آبی در جهان وجود دارد که در کتاب مناطق آبی نوشته دن بوئتنر بررسی شدهاند و به مناطقی با مردمانی که سن آنها از میانگین جهانی بالاتر است و شادمانه زندگی میکنند، معروف است. اُکیناوا در ژاپن، ساردینا در ایتالیا، لامالیندا در کالیفرنیا، شبه جزیره نیکویا در کاستاریکا و ایکاریا در یونان. مطالعه مردمان این منطقه نشان میدهد که در کنار عوامل متعدد در داشتن زندگی طولانی و هدفمند، این ۴ عامل نمود بیشتر و پررنگیتری دارند.
۱. تغذیه
۲. تحرک و ورزش
۳. داشتن هدف در زندگی
۴. ارتباطات قوی اجتماعی
هاراهاچیبو و موآی
هاراهاچیبو در رابطه با تغذیه است. به این معنی که ۸۰ درصد معده را پر کنیم. راهی برای تشخیص ۸۰ درصد ظرفیت معده وجود ندارد جز اینکه قبل از احساس سیری کامل دست از غذا خوردن بکشیم. کاری که در بین مردمان ژاپن مرسوم است. . همچنین استفاده از تکنیک استفاده از ظرفهای کوچک بیشتر به جای یک ظرف بزرگ از غذا، روشی که باعث میشود شما فکر کنید مقدار بیشتری غذا خوردهاید.مردم ژاپن سعی میکنند کالری مصرفی روزانه را بین ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ کالری تنظیم کنند، در حالی که معیار کالری روزانه برای یک انسان ۲۵۰۰ کالری است.
موآی نیز گروهی از مردم عادی هستند که با علایق یکسان گرد هم میایند و از یکدیگر مراقبت میکنند. آنها کمک به یکدیگر را بخشی از ایکیگای خود میدانند. اعضای موآی ماهیانه مبلغ مشخصی را جمعآوری میکنند و از آن هزینههای دورهمیها و فعالیتهای گروه را برداشت میکنند. و همچنین مبالغ اضافه مانده و جمع شده به وقت نیازو به صورت چرخشی برای مواقع ضروری و نیاز به اعضا پرداخت میشود. نتیجه این فعالیت ایجاد حس امنیت و حمایت اجتماعی و سرایت امید در اعضای گروه است.
در هر کاری فلو را پیدا کنیم
احتمالا همه ما این تجربه را داشتهایم که چنان غرق در انجام کاری باشیم و از آن لذت ببریم که متوجه گذشتن زمان نشویم. برعکس این موضوع هم وجود دارد. مجبور به انجام کاری هستیم که علاقهای به انجام آن نداریم. در این حالت زمان به قدری کشدار و کند می گذرد که تجربهای کلافهکننده برای ما میشود.
در تعریف نسبیت نقل قولی از انیشتین است که میگوید: «دستت را یک دقیقه روی اجاق داغ بگذار، به نظر یک ساعت میرسد. اما یک ساعت پیش یک دختر زیبا بنشین، انگار یک دقیقه گذشته است. نسبیت این است.»
برای رسیدن به فلو باید به جای لذتهای لحظهای مانند پرخوری، مصرف الکل، تماشای افراطی فیلم و سریال و… زمان انجام کارهایی را افزایش دهیم که ما را به وضعیت فلو میبرند.
راهکارهایی مانند اینکه بدانیم چه کاری انجام میدهیم، بدانیم چگونه انجامش میدهیم، بدانیم با چه کیفیتی انجامش میدهیم، بدانیم کجا باید برویم، چالشپذیر باشیم، مهارتافزایی داشته باشیم و چیزهایی که حواسپرتی ایجاد میکنند را شناسایی کنیم و از آنها دور شویم، کمک به رسیدن به حالت فلو دارند.
اگر کاری که میخواهیم انجام دهیم آسان باشد، برای ما خستهکننده میشود؛ اگر چالشبرانگیز باشد، ما به حالت فلو نزدیک میشویم و اگر فراتر از توان ما باشد، ما دچار تشویش و استرس میشویم.
در رابطه با هدف داشتن نیز اگر هدف برای ما مبهم باشد، دچار سردرگمی و از دست دادن زمان و انرژی و گیر کردن ذهنی میشویم؛ اما اگر هدف و روند رسیدن به آن مشخص باشد ما فلو را تجربه خواهیم کرد و در نهایت اگر میل شدید رسیدن به هدف بدون در نظر گرفتن و مشخص بودن روند رسیدن به آن باعث میشود به جای انجام کار روی هدف بمانیم و مانند حالت اول دچار گیر کردن زهنی میشویم.
بیشتر ما فکر میکنیم ترکیب کردن کارها باعث صرفهجویی در زمان و پیشرفت سریعتر در کار میشود، اما متمرکز بودن بر روی انجام یک کار مشخص، اثربخشی آن و حالت فلو را در پی دارد. دقیقا بر خلاف مهارت انجام چندین کار با یکدیگر یا همان مهارت Multitaskin که در دنیای مدرن انسانها به آن تشویق میشوند.
در کنار حالت فلو، میکرو فلو یا جریان کوچک قرار دارد، به معنی لذت بردن از کارهای پیشپا افتاده یا تکراری. توانایی ما در تبدیل کردن کارهای تکراری به میکرو فلو میتواند کلید شادی ما و جریانساز لذت باشد. بیل گیتس میگوید حتی کار تکراریای مانند ظرف شستن هم میتواند لذتبخش باشد و تبدیل به میکرو فلو شود.
۱۰ قانون ایکیگای با توجه به مصاحبه با ۱۰۰ نفر از مسنترین افراد جهان
۱. فعال بمانیم
۲. آهسته پیش برویم
۳. معده خود را کامل پر نکنیم
۴. اطراف خود را ر از دوستان خوب کنیم
۵. تا جشن تولد بعدی اندام خود را متناسب کنیم
۶. لبخند بزنیم
۷. دوباره به آغوش طبیعت بازگردیم
۸. قدردانی کنیم
۹. در لحظه زندگی کنیم
۱۰. ایکیگای خود را دنبال کنیم
نحوه رسیدن و تعریف ایکیگای برای خودمان و دیگران
ایکیگای ۴ محور اصلی دارد. کارهایی که دوست داریم انجام دهیم، کارهایی که در آنها مهارت داریم، کارهایی که از آنها میتوانیم کسب درآمد کنیم و در نهایت کارهایی که جهان به آنها نیاز دارد.
از چه کاری هیچ وقت خسته نمیشویم؟ چه مواقعی خیلی خوشحال هستیم؟ هنگام انجام چه کاری گذر زمان را متوجه نمیشویم؟ در گذشته چه کاری ما را سر شوق آورده؟ پاسخ این پرسشها همان کارهایی هستند که دوست داریم انجام دهیم.
دیگران برای چه کاری از ما کمک میگیرند؟ مهارت و استعداد ما چه هستند؟ در بین دوستان و همکاران، در چه کاری سرآمد هستیم؟ کدام بخش از شغلمان برای ما آسان است؟ این پرسشها کمک میکند برای رسیدن به کارهایی که در آنها مهارت داریم.
اگر شغل کنونی خود را نداشتیم، چه کاری انجام میدادیم؟ آیا با آن کار میتوانیم در بلندمدت امرار معاش کنیم؟ به چه کارها و شغلهایی علاقهمند هستیم؟ آیا از شغل فعلیمان درآمد خوبی کسب میکنیم؟ جواب این سوالها شفافکننده کارهایی هستند که می توانیم از آنها کسب درآمد کنیم.
و برای اینکه متوجه شویم چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم که جهان به آنها نیاز دارد، این پرسشها کمککننده هستند. چه کاری میتوانیم برای دیگران انجام دهیم که برایشان معنادار باشد؟ چه کسی برای شما الهامبخش است؟ چگونه میتوانیم نقش پررنگتری در جامعه ایفا کنیم؟ چند سال آینده را تصور کنیم، آیا کار ما همچنان مورد نیاز است؟
اشتیاق ما: ترکیب کارهایی که دوست داریم انجام دهیم با کارهایی که در آنها مهارت داریم، اشتیاق ما برای فعالیتها تعریف میشود.
شغل ما: کارهایی که در آنها مهارت داریم و کارهایی که از آنها میتوانیم کسب درآمد کنیم، شغل ما خواهد بود.
تخصص ما: کارهایی که از آنها میتوانیم کسب درآمد کنیم و کارهایی که جهان به آنها نیاز دارد، در تعریف ایکیگای، تخصص ماست.
ماموریت ما: کارهایی که دوست داریم انجام دهیم و کارهایی که جهان به آنها نیاز دارد، ماموریت ما در جهان را تعریف میکند.
رسیدن به این ۴ محور مساوی است با پیدا کردن و رسیدن به ایکیگای. چیزی که کمک میکند زندگی هدفمندتر و شادمانهتری را تجربه کنیم. اگر بخواهم صادق باشم من ۴ محور اصلی ایکیگای را برای خودم شفاف کردهام. اما اینکه چگونه بتوانم در لحظات و موقعیتهای مختلف زندگی به آن پایبند باشم، چالش اصلی من است. اینکه چگونه بتوان در جریان ایکیگای باقی بمانم و در جریانهای دیگر زندگی غرق نشوم، کار دشواری است که تلاش میکنم با تمرین و خودآگاهی، خودم جریانساز برای خودم و دیگران باشم.
یادگیری من همواره به واسطه مشارکت و نظراتی است که از خوانندگان اینجا و دوستانم دریافت میکنم. خوشحال میشوم اگر در این موضوع تجربه و دانشی دارید با من و خوانندگان این یادداشت به اشتراک بگذارید و این ظرفیت را برای یادگیری بسازیم.
دیدگاهتان را بنویسید