محمد عباسی‌فرد

یک وبلاگ‌نویس.

پازل زندگی آدم‌ها چطور چیده می‌شود؟

لا‌به‌لای پیام‌های ارسال شده در گروه تیم زرین‌پال در تلگرام، که هنوز دوستانی که جدید به تیم اضافه‌ می‌شوند و دوستانی هم که رفته‌اند مثل من در آن حضور داریم، پیام‌ها تبریک می‌دیدم. داستان چیست؟ ویدیویی را دیدم که برای مدتی من را به فکر فرو برد. لحظه‌ی خواستگاری دو همکار و دوستی که من…

لا‌به‌لای پیام‌های ارسال شده در گروه تیم زرین‌پال در تلگرام، که هنوز دوستانی که جدید به تیم اضافه‌ می‌شوند و دوستانی هم که رفته‌اند مثل من در آن حضور داریم، پیام‌ها تبریک می‌دیدم. داستان چیست؟

ویدیویی را دیدم که برای مدتی من را به فکر فرو برد. لحظه‌ی خواستگاری دو همکار و دوستی که من تاثیر مستقیمی برای حضور و استخدام‌شان در زرین‌پال داشتم.

آزاده از بین ۵-۶ برنامه‌نویس استخدام شد و سالار هم هنگام سربازی، بعد از ظهرها برای پشتیبانی آمد و بعد از سربازی وارد حوزه‌ی اصلی کارش، یعنی فروش شد.

بعد از تماشای ویدیو خواستگاری به این فکر فرو رفته بودم که اگر به جای آزاده شخص دیگری استخدام می‌شد، آیا سرنوشت این دو آدم باز هم به همین شکل می‌شد؟

شاید این دو آدم هیچوقت در این دنیا همدیگر را هم نمی‌دیدند، چه برسد به اینکه بخواهند ادامه زندگی‌شان را در کنار هم بگذرانند.

زندگی تک تک ما آدم‌ها مثل یک پازل کنار هم چیده می‌شود. اگر اینجوری می‌شد، اگر اینطور نمی‌شد و هزاران اگری که همه‌شان مثل تیکه‌های پازل، مسیر زندگی ما آدم‌ها را مشخص می‌کنند.

خود من در مسیر زندگی‌ام تا دلتان بخواهد از این اما و اگرها دارم که نتیجه‌اش شده است محمد عباسی‌فرد امروز با این زندگی و جایگاه.

یکی از عجیب‌ترین پازل‌های زندگی من، مربوط می‌شود به مسیر شغلی‌ام که خارج از این یادداشت است و در مطلبی جدا برای‌تان خواهم نوشت.

شما چطور؟ شما هم وقتی به داستان زندگی‌تان نگاه می‌کنید، از مسیرها و اتفاق‌های به هم پیوسته زندگی‌تان به فکر فرو می‌روید؟ اگر دوست داشتید اینجا برای من و خوانندگان این یادداشت بنویسید.

در

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *