چند سالی است که ۱۶ شهریور ماه، روز وبلاگستان فارسی را فراموش میکنم تا اینکه به طریقی متوجه میشوم و یادداشتی برای این روز مینویسم. سال گذشته با لایک یکی از توییتهایم به مناسبت این روز توسط سلمان جریری متوجه شدم و یادداشت «زنده باد وبلاگ» را نوشتم. سال ۱۴۰۰ و ۱۳۹۹ را که به کل نادیده گرفتم و سال ۱۳۹۸ با یادداشت «محتوا، میراث من است» یادآور این روز برای خودم و دوستان بودم.
اما امسال نیما شفیعزاده عزیز با یادداشت زیبای خودش با عنوان «وبلاگستان فارسی ۲۲ ساله شد! مینویسم پس هستم!» به من یادآوری کرد که ۱۶ شهریور امسال را نیز فراموش کردهام و برای منی که خودش را وبلاگنویس خطاب میکند، این موضوع بخشودنی نیست.
وبلاگ برای من هنوز ارزشمندترین ابزار آنلاین است و من را به وجد میآورد. وبلاگ جایی است که کمک میکند نسخههای بهتری از خودم را بسازم. محمد عباسیفردِ امروز محصول تجربهها و دانشی است که با نوشتن آنها در وبلاگ و بازخوردهای خوانندگاناش، تلاش دارد انسان باشد.
همانطور که در بخش نظرات یادداشت نیما گفتم، اگر وبلاگنویسی را پشت گوش بیاندازم و کمتر بنویسم، اما حتما باید یک وبلاگ در این دنیای بی سر و ته اینترنت از من وجود داشته باشد. بودن یا نبودن پروفایلی از من در شبکههای اجتماعی برایم مهم نیست، اما بدون شک وبلاگ با حیات من ادامهدار خواهد بود.
امروز به صورت کاملا اتفاقی با یکی از دوستان وبلاگی و قدیمیام بعد از خواندن آخرین یادداشت وبلاگش، برای ۳ روز بعد دیداری را هماهنگ کردم که حتما از این آشنایی و ارتباط در بخش ارتباطات وبلاگ خواهم نوشت. همزمانی روز وبلاگستان فارسی و این هماهنگی و دیدار برای اولینبار بعد از گذشت سالها آشنایی از طریق وبلاگنویسی، برای من معنادار است.
این یادداشت کوتاه را فقط برای یادآوری خودم نوشتم و شرایط نوشتن عمیقتری از پدیدهای به اسم وبلاگ برای این روز ندارم. بنابراین شما را دعوت میکنم به خواندن یادداشت کامل و جذاب نیما شفیعزاده عزیز که از اینجا میتوانید آن را بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید