هنوز نمیدانستم. کدام را باید انتخاب میکردم. مانند کسانی بودم که در لاک دفاعی، زیر حملات بازاریابان شبکهای باید تصمیم به زیرشاخه شدن میگرفت یا نه.
دوستان پرسپویسیام از یک طرف و دوستان استقلالیام از سوی دیگر، زنگهای تفریح دبستان شهید الماسی تمام تلاششان را میکردند تا من را به عقد طرفداری از یکی از این دو باشگاه در بیاورند.
همیشه یک سوال بزرگ ذهن من را به خودش مشغول کرده بود. که آیا تیمهای باشگاهی دیگر خار دارند؟ که حتما باید طرفدار یکی از دو تیم استقلال یا پرسپولیس بود.
با وجود داشتن چنین ذهن پرسشگری مدتها وقتی از من سوال میشد طرفدار کدام تیم هستی؟ میگفتم من طرفدار پاس تهران هستم.
اما خوب به یاد دارم. یک روز با یکی از دوستان صمیمی دوران ابتداییام، چندین دور در چندین زنگ تفریح، حیاط مدرسه را قدم زدیم و با صحبتهای سعید علیدایی عزیزم، قانع شدم که به طرفداری از تیم استقلال تهران پاسخ مثبت دهم.
از همان روز تا الان، هرکس از من میپرسد استقلالی هستی یا پرسپولیسی، متعهدانه جواب میدهم استقلالی.
تا دوران راهنمایی، خیلی با شور و هیجان وارد بحثها و کلکلهای استقلالی و پرسپولیسی میشدم. اما بزرگتر که شدم به پوچ بودن این کار بیشتر پی بردم. کمی دیگر که بزرگتر شدم، عدم کیفیت فوتبالهای داخلی به قدری برایم اذیتکننده شد که دیگر وقتم را برای تماشای فوتبالهای باشگاهی داخلی هدر نمیدادم. به همین دلیل فقط میدانم یک استقلالی هستم. اما کافیست از من نام چند بازیکن فوتبال فعلی استقلال را بپرسید؛ تا صبح نگاهتان میکنم و جوابی ندارم.
در هر صورت امیدوارم امروز مسابقه فوتبال بین استقلال و پرسپولیس، اول از همه باکیفیت و جذاب باشد و بعد از آن استقلال برنده آن باشد.
تمام صحبتهای بالا در رابطه با تنها باشگاه دوستداشتنی من یعنی یوونتوس، صدق نمیکند. هنوزم پای کلکلها و بحثهای یوونتوس شرکت میکنم. از شکستهایش ناراحت میشوم و از پیروزیهایش خوشحالترینم. فورزا یووه.
دیدگاهتان را بنویسید