همگی خوب میدانیم نوشتن چقدر جذاب است و بر اثرگزاری بسیار بالای آن شکی نداریم، اما چرا نمینویسیم؟!! چون به قدرت و تاثیرات مثبت نوشتن ایمان نداریم و با بهانههای کوچک و بزرگ این کار را به تعویق انداخته یا کاملا آن را حذف میکنیم.
اما اگر شما هم مثل من شروع به نوشتن کنید، به این نتیجه میرسید، ایکاش زودتر دست به نوشتن میزدید. من جزء آن دسته از افرادی بودم که نوشتن را به تعویق میانداخت و حالا که تقریبا یک ماه، از روزی که تصمیم به نوشتن گرفتم و آن را جامع عمل پوشاندم، میگذرد؛ به این نتیجه رسیدم ایکاش زودتر دست به نوشتن میزدم.
مرور مطالب خوب دوستان وبلاگنویسم مانند بنویس تا اتفاق بیافتد از مسلم میرزایی عزیز، بنویسید تا خودتون رو بهتر بشناسید از ابوالفضل فتاحی دوستداشتنی و دیگر مطالب از این دست، یک عدد خودکار و کاغذ و کمی شهامت، برای شروع به نوشتن کافی بود.
هدف از نوشتن، نویسنده شدن نیست، بلکه رسیدن به حس زیبای آرامش و تخلیهی روح و ذهن از تفکرات خوب و بد هست. تفکراتی که ممکن است با مشغولیت ذهنِ ما، جلوی انجام خیلی از کارها و ایدههای بِکر و فوقالعادهی ما را بگیرند، اما با نوشتن و روی کاغذ آوردنِ این تفکرات و ذهنیات، ذهن و فکر خودمان را برای پرورش همان ایدههای ناب، آزاد و خالی میگذاریم.
قرار نیست کسی ما را به خاطر این نوشتهها مواخذه کند، پس بنویسید، از هرآنچه که ذهن شما نسبت به آن درگیر هست. البته حق میدهم که همواره نگران خوانده شدن نوشتههایتان باشید، مانند خود من، چرا که ممکن است خوانندهی مطالب من، نسبت به نوشتهها، اظهار عقیدهها، ایدههای گفته شده و… مرا قضاوت کند. پس میتوانیم نوشتههایمان را دستهبندی کنیم، مثلا:
دستهای از نوشتهها هست که خوانده شدن آنها، موجبات قضاوت شدن نادرست خودمان، توسط خواننده را فراهم میکند، این نوشتههای روی کاغذ را میتوانیم بعد از مدتی از بین ببریم.
اما خوانده شدن دستهای از نوشتهها، برای ما مشکل ساز نمیشوند، پس چه بهتر که آنها را در دفتری مانند دفتر خاطرات ثبت و نگهداری کنیم.
صبر کنید، هنوز تمام نشده، دستهی سومی هم هست!!
بعد از مدتی نوشتن، ممکن است مطالبی را در قالبِ موضوعات مختلف قلم بزنیم که خوانده شدن آنها توسط دیگران، باعث تاثیرگزاری مثبت و ایجاد انگیزههای روانی در خواننده شود، پس چرا آنها را منتشر نکنیم؟!! میتوانیم با ایجاد وبلاگی ساده، این دسته از نوشتههایمان را منتشر و از این احساس خوبِ مشترک بین خود و خوانندگانمان لذت ببریم.
پس، با حفظ آرامش و خونسردی، بنویسیم 🙂
مدتی بود به دنبال علت استفادهی فراوان و مُدگونهی تصویر بالا و تصاویر و شعارهای گوناگونِ مشابه بودم که دانستن علت و ریشهی آن و همزمانی این جستجو و تحقیق با فکر انتخابِ عنوانی مناسب برای مطالب گفته شده، مرا به استفاده از این تصویر و شعار، برای عنوان و تصویر این مطلب سوق داد.
اما داستان و ریشهی این شعار و تصویر به نقل از وبلاگ تجربههای پریده رنگ:
این شعار همهگیر شده keep calm and را دیدهاید؟ شعاری که روی ماگها و پوسترها و تیشرتها، انواع مختلفش را میشود دید… خونسرد باش و ادامه بده… اما ماجرای این شعار و این پوستر چیست؟ جریان این است که در زمان جنگ دوم جهانی، یک ستاد تبلیغات جنگ تشکیل می شود و تیمی تشکیل میدهد که کارش طراحی پوسترهای تبلیغاتی برای مردم باشد. این گروه در نهایت فقط سه پوستر تولید کرد که همگی همین شکل و شمایل را داشتند. زمینه باید ساده میبود و شعار، کوتاه، ساده، گویا و مستقیم. آن دو شعار دیگر عبارت بودند از:
Your Courage, Your Cheerfulness, Your Resolution will Bring Us Victory
شجاعت، شادابی، و قاطعیت شما، پیروزی را برای ما خواهد آورد.
و
Freedom is in Peril
آزادی در خطر است.
اما این شعار آخری که این روزها خیلی مُد شده، هیچ وقت در مجامع عمومی دیده نشده است. چند سال پیش اما دستههایی از آن در حراجهای عتیقه به فروش میرسد و داستان از سر گرفته میشود. اما چرا این پوستر طراحی شد؟ چرا استفاده نشد؟ زمانی که جنگ به مراحل خطرناک رسیده بوده است، بنا میشود این پوستر طراحی شود و در صورت اشغال انگلستان توسط آلمان به طور مخفیانه به دیوارها زده شود:
Keep Calm and Carry on
خونسرد باشید و ادامه دهید… مبارزه ادامه دارد، زندگی ادامه دارد، خونسرد باشید، باید ادامه دهیم.
مدتی هست که استفاده از قالبِ این تصویر و شعار برای به کارگیری شعارها و مفاهیمی دیگر خیلی رواج یافته که شعار و تصویر این مطلب نیز، یکی از این صدها تصویر و شعارهای گوناگونشان هست، این شد که به نظرم آمد به کارگیری آن برای این مطلب، جذاب و بهجا باشد، همچنین از این طریق توانستم به داستان و ریشهی این تصویر و شعار، در این مطلب، اشارهای داشته باشم.
دیدگاهتان را بنویسید