هر سال که میگذره وبلاگ و وبلاگنویسی داره به اتفاقی فراموش شده تبدیل میشه متاسفانه. انگار دیگه چیزی به اسم وبلاگ و وبلاگنویسی وجود نداره. از وقتی که همهمون حرفها و گفتنیهامون رو تو صفحات شخصی خودمون تو شبکههای اجتماعی میگیم و محو جذابیتهای این صفحات رنگی شدیم، دیگه انگار وبلاگها برامون به صفحاتی سیاه و سفید تبدیل شدن که هیچ جذابیتی ندارن.
اصلاً فکر نمیکردم امسال انقدر نامهربانانه روز وبلاگستان فارسی بیاد و بره، انگار نه انگار، حداقل هر سال خود وبلاگنویسا از این روز با یه پست تو وبلاگشون یادی میکردن، اما انگار خودمونم داره خودمون رو یادمون میره. خودمون رو که با همین وبلاگها و وبلاگنویسیها به اینجایی که الان هستیم، رسیدیم.
وبلاگ و وبلاگنویسی شاید داره کمرنگ و کمرنگتر میشه اما همیشه تاثیرات خودش رو چه بر مخاطب و چه بر نویسندهاش داره. شاید اگه نگاهی به سیر زمانی وبلاگنویسی در ایران داشته باشیم، بد نباشه.
همین الان که دارم این مطلب رو مینویسم، به واسطهی همین وبلاگنویسی تونستم شغلی داشته باشم که ازش لذت میبرم و کسب درآمد میکنم.
اگه براتون تعجب داره، چون دارید وبلاگ و وبلاگنویسی رو دست کم میگیرید.
همین هفته گذشته دو تا از نوشتههام برای وبلاگ زرینپال در سایت راهپرداخت منتشر شد که خیلی برام ارزشمند بود و انرژی بخش. از این انرژی استفاده میکنم برای نوشتن تا بتونم تاثیرگذار باشم. حتی اندک اما تاثیرگذار باشم، برای خودم و دنیای اطرافم و آدمای دور و برم.
لینک دو مطلب منتشر شده از من در سایت راهپرداخت:
مسیر روشن و تاریک این فینتکیها
مرهمی برای درد پرداخت با ضمانت پرداخت
کمی قبلترهای وبلاگ شخصیم و نوشتههام
از سر کنجکاوی آدرس وبلاگ شخصیم رو تو سایت آرشیو جستجو کردم و رسیدم به نوشتههایی که فکر میکردم با پاک شدنشون دیگه از صحنه روزگار محو شدن که دیدم اونجا هنوز سر جای خودشون هستن و خوشحال شدم و چندتا از اون نوشتهها رو دوباره اینجا باز نشر کردم.
نقدی بر وبلاگستان حقوقی
آرام باش و بنویس!
قوانین نانوشته
گشتی که ارشاد نمیکند!
قیاس معالفارق
در آخر میخوام مقاله مرگ وب نزدیک است رو از حسین درخشان، حتماً بخونید؛ ممنون.
دیدگاهتان را بنویسید